مشکلات عشقیمونو با هم حل کنیم
عشق و دلبستگی

سلام

 

 

بچه ها رز برای ما نوشته

سلام من پسردوست پدرم رادوست داشتم بعدچندماه بعد به اثرارخودش باهاش دوست شدم اون بعد 2ماه ارتباطشو باهام قطع كردفكركنم چون داييش همه چیزو فهميدحالاهم يكي ديگه از دايي هاش كه من همچيو بهش گفتم بهم گفت رفته بادختر همسايشون دوست شده بخدا دارم ديوونه ميشم چرا بامن اين كارا كرد ازتون ميخوام كمك كنيد چيكاركنم كه بدونم چرا با من اين كارا كرد

 

 

نظر نویسنده برای رز

سلام رز جان به نظر من اگه واقعا دوستت داشت و به درد زندگی می خورد این کارو با تو نمی کرد حالا می تونی باهاش حرف بزنی یا رو در رو ازش بپرسی اصلا از همون داییش کمک بگیر

 

 

بعدا بگو چکار کردی ادامه میدیم

پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, :: 14:54 ::  نويسنده : پگاه همیشگی

سلام

 

الناز برای ما نوشته

سلام به نظر شما چطور میشه بدون اینکه به پسری بگی دوستت دارم بهش بفهمونی که دوستش داری

 

 

نظر نویسنده برای الناز

سلام الی جون خوب با رفتارت بهش بفهمون وقت بیشتری واسش بذار با محبت باهاش رفتار کن و از همه مهم تر اگه واقعا دوستش داری حتما از چشم هات می فهمه واسه همین زیاد توی چشم هاش خیره شو

 

بازم خواستی چیزی بدونی همین صفحه نظر بده این صفحه مال خودته اگه بچه ها نظری دادن همینجا دریافت میکنی موفق باشی عزیزم

پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, :: 14:47 ::  نويسنده : پگاه همیشگی

سلام

 

 

روزان گفته

من یه مشکلی دارم پسری رو دوست دارم و مطمعنم اونم منو دوست داره ولی به خاطر مشکلی داخل زندانه بااین که میدونم به هم نمیرسیم نمیتونم ولش کنم ازتون میخوام کمک کنید که چی کار کنم

 

 

نظر نویسنده برای روزان

سلام روزان جون اگه نظر منو می خوای ولش کن چرا؟ چون که خودت داری میگی به هم نمی رسین پس چرا هر دوتون اذیت بشین؟ ولی اگه نمی خوای واقعا فراموشش کنی پاش بمون و منتظرش باش ولی چون سابقه ی زندان داره بعید میدونم........

 

 

اگه بازم مشکل داشتی داخل همین صفحه بنویس تا کمکت کنیم اگه بچه ها نظر دادن واست همین جا می نویسم این صفحه تا وقتی مشکلت حل بشه اینجا می مونه

پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, :: 14:37 ::  نويسنده : پگاه همیشگی

سلام

امید جان بعد از خوندن نظر من و بچه ها اگه خواستی دوباره همین جا نظر بده تا ادامه بدیم

 

امید از تهران

سلام می مشکلمو میگم لطفا کمکم کنید من از یه دختری خوشم میاد ولی نمیتونم عشقمو بهش ابراز کنم چون با هم مثل دوستای معمولی هستیم و صمیمی نیستیم اون خواهر یکی از دوستامه و دو سال از من کوچیک تره من امید هستم 24 ساله از تهران لطفا کمکم کنید دارم دیوونه میشم

 

نظر نویسنده برای امید

به نظر من هم سن تو مناسب ازدواجه هم اون پس پیشنهاد میکنم خودتو آزار نده و برو جلو تو مشکل خاصی نداری اگه مانعی داری بگو تا بیشتر مشاوره کنیم ولی برو جلووووووووو موفق باشی

 

نظر روزان برای امید

به نظرمن اقا اميداول يه كاري كن مطمعا بشي دوستت داره بعد بهش بگودوسش داري

 

 

خوب امید دوباره به وبلاگ اومده و برای ما نوشته

سلام پگاه جان مرسی از نظر و صفحه ای که واسم باز کردی
راستش بهش گفتم گفت از من خوشش میاد ولی نمیدونه جواب خانوادش چیه چون من چند سال پیش با پدرش مشکل داشتم به نظر شما چکار کنم؟

 

 

نظر نویسنده برای امید

خوب اگه واقعا همدیگرو بخواین نمی تونن مخالفتی کنن البته اون هم باید مبارزه کنه تو که تا اینجا پیش رفتی برو جلو میشه دلیل مشکلت با پدرشو بدونم؟

 

 

امید جان اگه مشکلت حل نشد همینجا نظر بده این صفحه فقط برای راهنمایی توئه

پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, :: 14:25 ::  نويسنده : پگاه همیشگی

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مشکلات عشقیمونو با هم حل کنیم و آدرس loveproblem.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 12714
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

Alternative content